صفحه ها
دسته
آمار وبلاگ
تعداد بازدید : 197962
تعداد نوشته ها : 118
تعداد نظرات : 8
سايت مراجع تقليد

 آيت الله جواد تبريزي (رحمة الله علیه)
اااااااااااااااااااااااااااااااااااااا
 آيت الله محمد تقی بهجت (رحمة الله علیه‌)
اااااااااااااااااااااااااااااااااااااا
 آيت الله نوري همداني (مد ظله العالي‌)
اااااااااااااااااااااااااااااااااااااا
 آيت الله  سید صادق شیرازی (مد ظله العالي)
اااااااااااااااااااااااااااااااااااااا
 آيت الله لطف الله صافي (مد ظله العالي‌)
اااااااااااااااااااااااااااااااااااااا
 آيت الله ناصر مکارم شيرازي (مد ظله العالي‌)
اااااااااااااااااااااااااااااااااااااا
 آيت الله فاضل لنکرانی (رحمة الله علیه)
اااااااااااااااااااااااااااااااااااااا
 آيت الله سيد علي سيستاني (مد ظله العالي)
اااااااااااااااااااااااااااااااااااااا
 آيت الله وحيد خراساني (مد ظله العالي ‌)
اااااااااااااااااااااااااااااااااااااا
 آيت الله جوادي آملي (مد ظله العالي ‌)
اااااااااااااااااااااااااااااااااااااا
 آيت الله جعفر سبحاني (مد ظله العالي)

جهت دريافت كد لوگوي مراجع كليك كنيد
00 پایگاه فرهنگی ، مذهبی شیعه ها - لوگوهای حمایتی
Rss
طراح قالب
موسسه تبیان

برخي اين شبهه را مطرح مي كنند كه شيعه از دختران پيامبر نفرت دارد. اين موضوع در سه محور قابل بررسي است:

 

۱٫ آيا شيعيان معتقدند كه پيامبر(ص)، دختري جز فاطمه(س) نداشت؟

 

۲٫ اگر دانشمندي از شيعه و يا اهل سنت، با تحقيقات خود به اين نتيجه برسد كه پيامبر(ص) دختري به جز فاطمه(س) نداشته؛ صرف نظر از صحت و سقم اين نتيجه­گيري؛ آيا اين به معناي نفرت از اشخاصي است كه طبق اين نظريه، فرزند واقعي پيامبر(ص) به شمار نيامده­اند؟!

 

۳٫ و در نهايت، آيا براي برتري فضيلت فاطمه(س)، نيازي داريم كه بگوييم پيامبر(ص) فرزند ديگري جز ايشان نداشته است؟!

 

در مورد اول بايد گفت كه بيشتر دانشمندان شيعه، زينب و رقيه و ام كلثوم را فرزندان واقعي پيامبر(ص) مي­دانند و در اين مورد رواياتي را از امامان معصوم(ع) نقل نموده­اند. به عنوان نمونه به يكي از اين روايات اشاره مي­نماييم:

 

ابو بصير از امام صادق(ع) نقل مي­نمايد كه ايشان فرمودند: فرزندان پيامبر(ص) از خديجه (س) عبارت بودند از قاسم و طاهر كه همان عبدالله است و ام كلثوم و رقيه و زينب و فاطمه . علي(ع) با فاطمه(س) ازدواج نموده و ابو العاص بن ربيع كه مردي از بني اميه بود، زينب را به همسري گرفت و عثمان بن عفان با ام كلثوم ازدواج نموده، اما ايشان قبل از اين كه به خانه عثمان برود، رحلت نمود. سپس پيامبر(ص) هنگامي كه عازم جنگ بدر بود، دختر ديگر خود رقيه را به همسري عثمان درآورد…[۱]، اما در تأليفات برخي ديگر از دانشمندان شيعه، به نقل از راوياني از اهل سنت همانند بلاذري، اين احتمال مطرح گرديده كه زينب و رقيه، ربيبه و بزرگ شده نزد پيامبر(ص) بوده و دختر واقعي ايشان نيستند.[۲]

 

ملاحظه مي­نماييم كه در برخي كتب شيعه تصريح شده كه پيامبر(ص) به غير از فاطمه(س) دختران ديگري نيز داشته است. اما برخي دانشمندان شيعه با توجه به مستنداتي كه غالب آن از كتب اهل سنت گرفته شده است، نظريه­اي را مطرح مي­نمايند كه طبق آن، پيامبر(ص)، دختري جز فاطمه(س) نداشته و آن سه بزرگوار، ربيبۀ پيامبر(ص) بودند كه براي روشن شدن موضوع مورد بحث به دو مورد از اين مستندات اشاره مي­نماييم:

 

اول: بخاري در صحيح خود، ذيل آيۀ شريفۀ (و قاتلوهم حتي لا تكون فتنه) ماجرايي را از عبدالله بن عمر نقل مي­نمايد كه در آن شخصي از او در مورد علي(ع) و عثمان پرسشي مطرح مي­سازد. ابن عمر بعد از اين كه نكاتي را در مورد تبرئۀ عثمان بيان داشت، مي­گويد كه اما علي(ع) پسرعموي پيامبر(ص) و داماد اوست… .[۳]

 

آناني كه معتقدند پيامبر دختري جز فاطمه (س) نداشته، بيان مي­دارند كه اگر رقيه و ام كلثوم همسران عثمان، دختران واقعي پيامبر(ص) بودند، ابن عمر مي­بايست او را نيز به عنوان داماد پيامبر(ص) معرفي نمايد، در حالي كه اين كار را ننمود!

 

دوم: حاكم نيشابوري از مؤلّفين معتبر اهل سنت، روايتي را از ابو هريره نقل مي­نمايد كه او بيان داشته: من به خانۀ عثمان رفته و رقيه دختر رسول خدا (ص) را در آن جا ديدم و … مؤلف كتاب بعد از پايان حديث بيان مي­دارد كه اين روايت از لحاظ سند صحيح مي­باشد، ولي محتواي آن با واقعيات تاريخي هماهنگي ندارد، چون رقيه در سال سوم هجري رحلت نموده در حالي كه ابوهريره، بعد از واقعۀ خيبر (سال هفتم هجري) اسلام آورده بود[۴]!!

 

ملاحظه مي­نماييم كه روايتي كه از ابوهريره در مورد رقيه نقل شده، به اعتراف اين دانشمند اهل سنت، از ضعف در محتوا برخوردار است.

 

بر اين اساس، اين احتمال به ذهن برخي خطور مي­نمايد كه شايد راوياني در زمان بني اميه، براي تضعيف موقعيت علي(ع) و فاطمه(س) و براي اين كه خليفه سوم را هم رتبۀ علي(ع) قرار داده، بلكه با ملقب نمودن ايشان به ذو النورين حتي يك مرتبه بالاتر از او قلمداد نمايند، اقدام به نقل رواياتي نموده­اند كه نتيجه آن، اثبات اين امر است كه خليفۀ سوم نيز همانند علي(ع)، داماد پيامبر(ص) بوده و هيچ مزيتي براي علي(ع) در اين مورد وجود ندارد!

 

ما در اين مختصر نمي­خواهيم قضاوتي در مورد صحت و سقم چنين ادعاهايي داشته باشيم [۵]، ولي مي­توانيم  به موضوع بعدي پرداخته و نتيجه بگيريم و بگوييم كه بحث علمي در مورد اين موضوع؛ صرف نظر از نتيجه­اي كه به دست آيد؛ دليل بر آن نمي شود كه افراد معتقد به تك فرزند بودن پيامبر(ص)، از دختران ديگري كه به عقيدۀ آنان ربيبۀ ايشان مي­باشند، نفرت دارند. فرزندخواندگي و نگهداري ربيبه از اموري بود كه در طول تاريخ وجود داشته و اكنون نيز از ميان نرفته­است و قرآن نيز احكامي را در مورد آنان بيان داشته است. [۶] پرسش ما اين است كه:

 

 

اولا، آيا به شخصي از شيعيان برخورد نموده­ايد كه (نعوذ بالله) نسبت به يكي از اين بانوان بزرگوار جسارتي نمايد كه آن را دليل بر نفرت شيعه از آنها بدانيد!؟

 

ثانيا، اگر در مورد اين كه اين بانوان، فرزند واقعي پيامبر(ص) باشند، اختلاف نظر وجود داشته باشد، اما مي­دانيد كه در مورد زيد بن حارثه كه فرزند خواندۀ پيامبر(ص) بوده، هيچ اختلافي وجود ندارد و تمام دانشمندان مسلمان؛ خواه شيعه و خواه اهل سنت؛ يقين دارند كه ايشان با اين كه مدت هاي زيادي با عنوان زيد بن محمد نيز مورد خطاب واقع مي­شد، فرزند واقعي پيامبر(ص) نبوده، بلكه فرزند حارثه بوده ولي در كنار پيامبر(ص) رشد و نمو يافته است. آيا ما شيعيان مي­توانيم بيان نماييم كه دانشمندان اهل سنت از زيد نفرت داشته­اند كه او را از فرزندان رسول الله (ص) به شمار نياورده­اند؟!

 

همگان هر چند زيد را فرزند پيامبر(ص) نمي­دانند ولي ايشان به عنوان سردار شهيدي كه در جنگ موته، بعد از مجاهدت هاي فراوان، جان خود را در راه اسلام فدا نمود، مورد احترام قرار مي دهند. به همين ترتيب نيز زينب و رقيه و ام كلثوم كه در كنار نبي اكرم(ص) رشد نموده­اند، مورد احترام ما شيعيان هستند، خواه دختر واقعي ايشان باشند و خواه نباشند.

 

اما نكتۀ پاياني ما اين است كه با تمام احترامي كه براي اين بانوان بزرگوار قائليم؛ حتي در صورت اعتقاد به اين كه آنان فرزند واقعي پيامبر(ص) هم باشند؛ به هيچ وجه مقام و منزلت آنان را همانند فاطمه(س) نمي­دانيم بلكه معتقديم كه زهراي بتول (ع) داراي خصوصيت­هايي مي­باشد كه ديگر بانوان از آن برخوردار نبودند كه به برخي از آنها اشاره مي­نماييم :

 

۱٫ اگر پيامبر(ص) فرزندان ديگري هم داشت،ولي شكي نيست كه ارتباط عاطفي ايشان با فاطمه(س) بيشتر از سايرين بوده به گونه­اي كه اين امر مورد انكار هيچ يك از مسلمانان نبوده و به همين دليل حتي در كتب اهل سنت نيز، زندگي فاطمه (س)بيشتر از ديگر دختران پيامبر(ص)مورد توجه واقع گرديده است.

 

۲٫ به فرموده نبي اكرم(ص)، فاطمه سرور تمام زنان اهل بهشت (حتي خواهران خود) مي­باشد.[۷]

 

۳٫ پيامبر(ص) فاطمه را پارۀ تن خود اعلام نموده و اعلام فرمودند كه هر كه او را مورد اذيت و آزار خود قرار دهد، گويا مرا آزار داده است[۸]، در صورتي كه اين تعابير را براي اشخاص و فرزندان ديگر به كار نبرده بودند.

 

۴٫ پيامبر (ص) به مدت شش ماه، هر صبح در مقابل خانۀ فاطمه (س) توقف فرموده و وقت نماز را اعلام مي­نمودند، با اين تعبير كه: اي اهل بيت! به نماز برخيزيد، همانا خداوند قصد طهارت و پاكيزگي شما را دارد و سپس با قرائت آيۀ تطهير[۹]، هم محبت شديد خود به فاطمه (س) را اعلام داشته و هم شأن نزول اين آيه را بيان مي­فرمودند.

 

۵٫ هنگامي كه پيامبر(ص)، براي مباهلۀ با مسيحيان نجران روانه گرديدند، فاطمه (س) و فرزندان او را به همراه بردند[۱۰]،و با اين كه طبق نص قرآن، پيامبر(ص) به مسيحيان وعده داده بود كه زنانمانمان را به همراه خواهيم آورد[۱۱]، ولي تنها فاطمه(س) را سزاوار حضور در اين واقعۀ مهم دانسته و از به همراه آوردن ديگر بانوان، از جمله همسرانشان خودداري فرمودند! ايشان به اتفاق مفسرين و مورخين، تنها بانويي بودند كه از جانب مسلمانان در جريان مباهله حضور داشتند.

 

۶٫ فاطمه و خانواده او، با ايثار خوراك سه روزشان به مسكين و يتيم و اسير، تحسين پروردگار را برانگيخته و آيات اوليۀ سورۀ دهر در بارۀ آنها نازل گرديد.[۱۲]

 

۷٫ شكي نيست نسل پيامبر(ص) تنها از جانب فاطمه(س) تا كنون ادامه يافته و از ساير فرزندان ايشان نسلي باقي نمانده است .

 

همان گونه كه ملاحظه مي­شود، دلائل و مدارك بسياري بر برتري فاطمه (س) بر تمام بانوان وجود دارد. بنابراين با اين همه شواهد و قرائني كه در اين مورد وجود داشته و برادران اهل سنت نيز منكر آن نيستند، آيا لزومي دارد كه براي اثبات فضيلت ايشان، گفته شود پيامبر(ص) دختري جز فاطمه(س) نداشته است؟!

 

آيا اگر بخواهيم محبت يعقوب (ع) به يوسف (ع) را اثبات نماييم، بايد بگوييم كه آن يازده نفر ديگر، پسر يعقوب نبوده اند؟!و اصولا آيا تنها برقراري ارتباط خانوادگي اشخاص با پيامبران دليل محبت به آن افراد بوده و نفي چنين ارتباطي نشانگر نفرت از آنان مي­باشد؟!

 

شكي در اين نداريم كه قابيل، فرزند حضرت آدم(ع) بوده و نيز ترديدي نداريم كه زيد بن حارثه، فرزند واقعي پيامبر(ص) نمي­باشد، ولي با اين وجود از اولي نفرت داشته و به دومي محبت مي­ورزيم!

 

معيار ما براي محبت، ايمان و عمل صالح است نه ارتباط فاميلي چون مي­دانيم كه چنين ارتباطي به تنهايي هيچ فايده­اي براي اشخاص نداشته و به همين دليل است كه قرآن كريم جهت تهديد برخي همسران پيامبر(ص)، آنان را به بررسي عاقبت همسر نوح (ع) و لوط (ع) دعوت نموده و خاطر نشان مي­سازد كه اين ارتباط خانوادگي هيچ سودي براي آنان در پي نداشته است.[۱۳]

 

اكنون به دنبال يافتن پاسخي مناسب براي يك پرسش هستيم:

 

به تصريح معتبرترين كتاب هاي اهل سنت، فاطمه(س) تا زماني كه رحلت فرمودند، از خليفۀ اول و دوم ناراضي بودند![۱۴]و هم چنين درخواست فدك از جانب ايشان، توسط خليفۀ وقت، ادعايي نابجا و بي­مورد اعلام گرديد كه به دنبال آن، ديگر فاطمه(س) تا پايان عمر اندك خود، هيچ سخني با خليفه نگفت[۱۵]! و اين مسائل موجب آن گشت كه علي(ع) تا زماني كه فاطمه (س) همراه ايشان بود، از بيعت خودداري فرمود[۱۶]!.

 

چگونه مي شود چنين اتفاقاتي را دليل نفرت برخي صحابه از فاطمه(س) نپنداريم، ولي بحثي علمي كه از جانب برخي دانشمندان، در مورد ساير دختران پيامبر(ص) انجام شده را دليلي بر نفرت تمام جامعۀ شيعي از آنها تلقي ­نماييم؟! آيا اين همانند آن چه كه در قرآن آمده كه (نؤمن ببعض و نكفر ببعض[۱۷]) نمي­باشد؟! از خداوند مي­خواهيم كه همۀ ما را از تعصب­هاي بي­مورد بازدارد.

 

 

 

 

--------------------------------------------------------------------------------

 

 

[۱]. مجلسي، محمد باقر، بحار الانوار، ج ۲۲، ص ۱۵۲و ۱۵۱، مؤسسه الوفاء، بيروت، ۱۴۰۴ هـ ق.

 

 

[۲]. ابن شهرآشوب، محمد، مناقب آل ابي طالب، ج ۱، ص ۱۶۲، انتشارات علامه، قم، ۱۳۷۹ هـ ق.

 

 

[۳]. صحيح بخاري،ج ۵، ص ۱۵۷، دار الفكر، بيروت، ۱۴۰۱ هـ ق.

 

 

[۴]. حاكم نيشابوري، المستدرك علي الصحيحين، ج ۴، ص ۴۸، دار المعرفه، بيروت، ۱۴۰۶ هـ ق.

 

 

[۵]. در پرسش ۲۵۵۲ سايت  اسلام كوئست، اطلاعاتي در اين زمينه ارائه شده كه مي­توانيد به آن مراجعه نماييد.

 

 

[۶].  نساء،۲۳ و احزاب، ۳۷٫

 

 

[۷]. صحيح بخاري، ج ۴، ص ۱۸۳ و ۲۰۹ و ۲۱۹، ج ۷، ص ۱۴۲٫

 

 

[۸]. همان ، ج ۴ ، ص ۲۱۹ .

 

 

[۹].  ابن كثير دمشقي، تفسير القرآن العظيم، ج ۶، ص ۳۶۵، دار الكتب العلميه ، بيروت، ۱۴۱۹ هـ ق. به نقل از صحيح ترمذي.

 

آيۀ تطهير ، احزاب، ۳۳٫

 

 

[۱۰]. طبري، ابو جعفر، جامع البيان في تفسير القرآن، ج ۳، ص ۲۱۲، دار المعرفه، بيروت، ۱۴۱۲ هـ ق.

 

 

[۱۱]. آل عمران، ۶۱٫ (قل تعالوا ندع ابنائنا و ابنائكم و نسائنا و نسائكم …)

 

 

[۱۲]. بيضاوي، عبدالله بن عمر، أنوار التنزيل و أسرار التأويل، ج ۵، ص ۲۷۰، دار إحياء التراث العربي، بيروت، ۱۴۱۸ هـ ق. (اين موضوع در كتب تاريخي و تفسيري بسياري نقل گرديده است)

 

 

[۱۳].  تحريم، ۱۰٫ در ضمن، شما را به مطالعۀ كامل اين سوره و تفاسير مرتبط با آن فرا مي­خوانيم، تا با بررسي عملكرد برخي همسران پيامبر(ص)، دريابيد كه شايد آنان در مبارزۀ با علي(ع) و برافروختن آتش جنگ عليه ايشان نيز مقصر بودند!.

 

 

[۱۴]. صحيح بخاري ، ج ۴ ، ص ۴۲ و ج ۵، ص ۸۲ و ۸۳ .

 

 

[۱۵]. همان، ج ۸، ص ۳٫

 

 

[۱۶].  همان ، ج ۵ ، ص ۸۲ و  ۸۳ .

 

 

[۱۷]. نساء، ۱۵۰٫


دسته ها : متفرقه
1390/8/28 9
X